آنیتا جوونمآنیتا جوونم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

آنیتا دختر گل مامان و بابایی

بیست و پنچم بهمن 92

خدایا شکرت. سلام عشق مامان . دخترگلم چطوره؟؟؟ خوشگل مامان بردمت حمام الانمو لالا کردی ک من تونستم بیام اینجا و از شیرین کاریات بنویسم نازم. دیشب برات ماهگرد گرفتیم نهمین ماهگرد تولدت . چ زود گذشت دخترم خیلی خوشحالم ک تونستم تمام این مراحل پشت سربذارم باید بگم من از تک تک ثانیه هایی ک اومدی از همون زمان ک تو شمکم بودی تا همین الان لذت بردم . عزیزدلم دیشب ولن تاین هم بود . چهارشنبه مامانی و بابایی رفتن مکه و از اون شب عمه با ماست دیشب هم با عمه جون رفتیم جنت ی دوری بزنیم. برا باباجون ی ادکلن خریدیم برا ولن تاین ی کیک خوشمزه هم گرفتیم برا نهمین ماهگرد گل دخترم. ازاین بگم برات تو جنت رفتیم ذرت مکزیکی بخوریم وای نمیدونی چ کارا ک نکردی پا کوبوندی ...
25 بهمن 1392

بیست و دوم بهمن 92

خدایا شکررت! دخترنازم نهمین ماهگرد تولدتدمبارک خانومیه من! عاشقتمممممممم مامان خیلی خستس و نمیتونم بیشتر اینجا باشم اومدم برات تبریک و بذارمو برم ان شاا... فردا یا پس فردا میام و مفصل برات مینویسم چ اتفاقاتی افتاده و چ کارا میکنی البته اینو بگم امروز ی کارجدید یادگرفتی و با لب و دهن خوشگلت انجام میدی. عشق منییییییی عزیزدلم از خدا میخوام برام سالمو شاد نگهت داره و هیچ وقت تنهات نذاره فردا بابابزرگوو مامان بزرگ عازم سفر ب مکه مقدس هستن ازخدا میخوام قسمت ماهم بکنه البته با شما نانازخانوم خوشگل مامان. شبت بخیر عشقمممممم
23 بهمن 1392

نهم بهمن92

خدایا شکرررت!!!! دخترنازمممم عاشقتم . این روزا شیونی شدی برا خودت . چهاردست و پا میری و همه جارو فتح کردی . یا زیر میز نهارخوری میری یام وسط اشپزخونه . ولی اکثر مواقع تو اتاقت کنار وسایلت میشینی و بازی میکنی فدات بشم من . امروز هوا عالی بود خاله جون اومده بود اینجا تا شما گل خانوم و نگه داره تا من بتونم استراحت کنم البته مامانی از روز شنبه ک رفتمو دندونم و تخلیه کردن درد ک شدید داشتم بماند تو کام دهنم ابسه زده ک خیلی اذیتم کرده بازم خدارو شکرررر همیشه بداز بدتر هم وجود داره. خلاصه خاله جون اومد ولی اینقد هوا خوب بود ک نشد نریم بیرون سارافون خوشگلتو تنت کردمو رفتم دردراااا عزیزدلم . عاشق بیرون رفتنی یکم باد میومد ی ادا اطواری برامون درمیاوردی ...
9 بهمن 1392
1